Web Analytics Made Easy - Statcounter

حجت الاسلام مهاجرنیا گفت: معرفت‌شناسی انقلاب یعنی مرور و شناخت ریشه‌ها، اندیشه‌ها، باورها و عوامل تأثیرگذاری که انقلاب اسلامی را ایجاد کرده است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، پنجمین نشست از دهمین دوره کرسی‌های آزاداندیشی با عنوان «راهبرد تحوّل؛ ضرورت گام دوم انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: یکی دیگر از بحث‌هایی که در تحول مطرح هست بحث معرفت‌شناسی است. بنیادهایی که باعث پیروزی انقلاب شد حقیقتاً بنیادهای دینی بود و ریشه در اعتقادات، ریشه در نوع نگاه ما به نصرت الهی، به انسان و به اراده انسان داشت. 

رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: معرفت‌شناسی انقلاب یعنی مرور و شناخت ریشه‌ها، اندیشه‌ها، باورها و عوامل تأثیرگذاری که انقلاب اسلامی را ایجاد کرده است و امروز اگر بخواهیم تحولی ایجاد شود، این «تحوّل» باید مبتنی بر پایه آن معرفت‌شناسی باشد وگرنه اگر تحولی هم انجام شود، تحوّلِ مطلوبِ انقلاب اسلامی نیست.

ضرورت تبیین فعالیت‌های دولت در حوزه‌های مختلف برای امیدآفرینی در جامعه

وی افزود: انقلاب در جهانی دو قطبی اتفاق افتاد که بین لیبرالیسم و سوسیالیسم تقسیم شده بود. تقریباً همه کشورهای دنیا یا وابسته به آمریکا بودند یا وابسته به شوروی. در آن شرایط انقلاب یک ادعای جهانی داشت. این ادعای جهانی مبتنی بر یک سری معرفت بود. یک سری ایده و حرف داشت. نوع نگاه آن به خدا، هستی، انسان، به کفر، به بشریت، به مدیریت جهانی، نگاه خاصی بود. آن نگاه در مقابل معرفت شناسی لیبرالیستی و سوسیالیستی در دنیا مطرح شد و معرفت جدیدی را ایجاد کرد.

استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه گفت: اگر بنا است تحولی اتفاق بیافتد حتماً نیاز به معرفت‌شناسی انقلابی داریم و این یکی از چیزهایی است که مغفول واقع شده است. معمولاً شناخت مدیران و کارگزاران و مسئولان ما نسبت به ایدئولوژی و اندیشه انقلاب و اندیشه امام و رهبری پایین است. کسانی که می‌خواهند تحول ایجاد کنند یا برای تحول قانون‌گذاری کنند، باید اصل ایده و نظریه امام راحل و انقلاب و آن پارادایمی که باعث پیروزی انقلاب می‌شد در دست‌شان باشد تا بر اساس آن قانون‌گذاری کنند و آن قانون را اجرا کنند.

وی افزود: تحول مدّ نظر مقام معظم رهبری چگونه می‌خواهد انجام بشود؟ بر چه اساسی؟ مبانی معرفتی آن چیست؟ مبانی انسان شناختی آن چیست؟ اینها یک واقعیت‌هایی است که باید بدانیم. شما اگر تحول اقتصادی می‌خواهید ایجاد کنید ولی بر اساس مبانی اسلام نابی که امام (ره) می‌گفت نباشد، می شود یک اقتصاد بی مبنا. یا در سیاست، سیاستی را پایه‌گذاری می‌کنید که ناکارآمد است.

حجت الاسلام مهاجرنیا گفت: انقلاب حقیقتاً یک خوانش جدیدی از خدا داشت. خدایی که ما قبل از انقلاب می‌شناختیم، با آن رفتار می‌کردیم، با آن نسبت داشتیم، با آن تعامل می‌کردیم، از او می‌خواستیم، مجموعه ارتباطی که با خدا داشتیم با خدایی که بعد از انقلاب مطرح شد، متفاوت بود.  باوری که مردم به خدا پیدا کردند باوری که رزمندگان در جبهه‌ها به خدا پیدا کردند. اعتقادی که به دین و معنویت و خدا پیدا شد این اصلاً با قبل از آن قابل مقایسه نیست.

وی افزود: باور به خدا در انقلاب مخصوصاً در دوره دفاع مقدس را ببینید، این قدر تلقی مثبت و زیبا بود، تلقی این بود که خدا در جبهه است. خدا فرمانده جنگ است. وقتی پیام‌های امام می‌آمد که خدا خرمشهر را آزاد کرد، خدا نصرت الهی ایجاد کرد، اصلاً انسان خدا را در کنار خود احساس می کرد. و حقیقتاً آیاتی که در جهاد نازل شده بود را آن جا می‌دید. «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»‏، ای پیامبر شما نبودید که تیر می‌زدید و دشمن را می‌کشتید، ما بودیم. این باور ایجاد شده بود. امروز ما می‌خواهیم این باور معرفت‌شناسی شود.

مهاجرنیا بیان داشت: قبلا وقتی به حرم می رفتیم، همه خواسته ما این بود که که امام رضا(ع) مشکل مسکن ما را حل کنید، مشکل ازدواج ما را حل کنید، مشکل مالی ما را حل کنید، شناخت ما از ائمه این بود که مشکلات مادی ما را حل کنند. ولی الان شما جوانی را ببینید وقتی پیش امام رضا(ع) می‌رود حرفش این است که من شما را دوست دارم، همه هویت من شما هستی، همه عشق من، همه تاریخ و همه شناسنامه من شما هستید. من فاطمی هستم، من علوی هستم، من محمدی هستم، من حسینی هستم، یعنی همه وجود من شما هستید. ما اگر مادیات هم از ائمه می‌خواهیم در ذیل آن معنویت می‌خواهیم.

وی افزود: انقلاب وضعیت روحانیت را ارتقا داد. وضعیت معنویت در حوزه‌ها را ارتقا داد. ادبیات جدیدی ایجاد کرد. بعد از انقلاب روحانیت مدعی شد که می خواهد رهبری جهان را عهده دار شود. روحانیت مدعی شد به لحاظ فکری و اندیشه‌ای می‌خواهیم اندیشه‌ای تولید کنیم که مدیریت جهان بشریت را داشته باشد. اینها را انقلاب ایجاد کرد. انقلاب یک خوانش نوینی از همه چیز ایجاد کرد. انسان تعریف شد. انسان منزوی و مطیع که فقط باید ذیل شاهنشاهی تعریف می‌شد و هیچ هویتی نداشت به انسانی تبدیل شد که آزادی دارد، حق رأی دارد، هویت دارد و مطالبه می کند، انقلاب این آگاهی و معرفت را ایجاد کرد.

 وی افزود: لذا نوع شناخت ما از انسانیت خیلی تغییر کرد. ما فهمیدیم انسان خلیفه الله است. در آن دوران می گفتند خدا، شاه، میهن. یعنی انسانیت هم بخشی از میهن بود. در حالی که بعد از انقلاب در قانون اساسی آوردند که حاکمیت خدا مستقیماً به انسان‌ها می‌رسد. همچنین شناخت ما از آزادی، از استقلال، از معنویت، از حق، از تکلیف، اینها چیزهایی است که حقیقتاً بعد از انقلاب ایجاد شدند.

حجت الاسلام مهاجرنیا گفت: انقلاب یک روایت جدیدی از انسان بودن، مدیریت، حکومت، خدا و زندگی ایجاد کرد که قبلاً نبود. بسیاری از متفکران غربی هم اینها را نوشتند که انقلاب یک روایت های جدیدی ایجاد کرد، گرچه ابرقدرت‌ها آن را قبول نکردند و با آن مقابله کردند. اما این که ما نتوانستیم درست اجرا کنیم،  بخشی از آن کوتاهی‌های ما بوده است. بخشی از فشار دشمن  و موانع بوده است. البته روشن است انقلاب چون خیلی زود اتفاق افتاد ما روی بسیاری از این ابعاد کار نکردیم. تبیین علمی نشدند. آثاری راجع به آن تولید نکردیم، زوایای بحث را تبیین نکردیم.  همین امروز بعد از 40سال هنوز در بسیاری از ابعاد اقتصادی مشکل داریم. هنوز زندگی ما ربوی است. در سیاست اجرایی مشکل داریم. در آینده‌پژوهی مشکل داریم. اما شاکله اصلی و شعار اصلی انقلاب اینها بوده است.

مهاجرنیا: نباید تحلیل‌های مأیوس‌کننده داشته باشیم

وی افزود: همین قرآنی که مبانی زندگی ما است در طاقچه‌ها بود، در قبرستان‌ها  و برای مرده‌ها بود. احیاناً اگر هم می‌خواندیم برای ثواب می‌خواندیم. کسی فکر نمی‌کرد آیات قرآن بیاید مبنای جهاد، مبنای مبارزه، مبنای حکومتداری و مبنای سیاست شود. اما همین قرآن را انقلاب بازسازی کرد. یک نگاه جدیدی به قرآن ایجاد کرد و امروز قرآن به منبع زندگی تبدیل شده است. به منشأ دین داری، منشأ حرکت، تحرک، سیاست، اقتصاد و مملکت داری تبدیل شده است. اینها را انقلاب ایجاد کرد. امام می‌فرماید ما جمهوری اسلامی تشکیل می‌دهیم، ما دموکراسی داریم. دموکراسی ما بسیار مترقی‌تر از دموکراسی‌های غربی است. امام  تجدد و دنیای مدرن را بازسازی کرد. روح دموکراسی آنها  را گرفت؛ یعنی اینکه سیستم مدیریت کلان کشور دست مردم باشد، مردم رأی بدهند، انتخاب کنند و سرنوشت سیاسی دست مردم باشد. امام راحل گفت این با دین منافاتی ندارد، مردم دیندار بر اساس قوانین الهی و براساس قرآن رأی بدهند و انتخاب کنند.

وی تصریح کرد: وقتی سنت و مدرنیته به اسم جمهوری اسلامی با هم عجین شدند، یک معرفت‌شناسی مدرن سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایجاد کردند و این مبنای تحوّل است، یعنی ما اگر می‌خواهیم انقلاب اسلامی را بشناسیم، تحولی برای آینده هم می‌خواهد رخ بدهد، آینده‌پژوهی می‌خواهیم بکنیم و به تعبیر بیانیه گام دوم می‌خواهیم به خورشید ولایت عظمی وصل شویم، باید شناخت معرفت داشته باشیم و الّا اگر انقلاب اسلامی از معرفت خود جدا شود، نوع مبانی آن متحول شود یا ارتباطات او قطع شود، هر چه هم تحول ایجاد کنیم در واقع به حکومت امام زمان(عج) نمی‌رسیم.

حجت الاسلام مهاجرنیا بیان داشت: قبل از انقلاب ما از دین تلقی اسطوره‌ای داشتیم که دین خیلی مقدس هست. خدا خیلی بزرگ است. قرآن خیلی مقدس است، بگذارید در طاقچه. ولی انقلاب اسلامی آمد گفت که «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ». امام پیام می‌داد بر اساس قرآن مقاومت کنید. ببینید قرآنی که افسانه بود، اسطوره بود، تقدس‌مآبی تخیلی به آن داده بودیم، آمد وسط میدان و مبنای زندگی شد. این جزء معرفت‌های انقلاب اسلامی است. یک کار دیگری که انقلاب کرد این بود که مسائل ذهنی انتزاعی را با واقعیت‌های عینی آشتی داد. یعنی بسیاری از اعتقادات که ما داشتیم در ذهن ما بود. مثل عدل علی(ع). عدل حضرت علی(ع) چیست؟ می‌گفتیم امام علی(ع) مظهر عدالت است ولی درفاز ذهنی بود.  ولی امروز وقتی که یک آدمی به لحاظ اقتصادی به او اجحاف می‌شود، ظلم می‌شود، فریاد می زند که عدل علی(ع) کجاست؟ یا یک کسی که کار عادلانه می کند، افتخار او این است که من واقعاً عادلانه عمل کردم، بر اساس عدل علی(ع) این کار را کردم.

وی افزود: کار دیگری که انقلاب کرد و خیلی بزرگ بود، نقد مرجعیت گذشته بود. اجتهاد نوینی ایجاد کرد مه باعث شد مرجعیت گذشته هم  یک مقدار نقد شود. در حوزه سیاست، امام راحل فرمود که ولایت فقیه مبنای حکومت است و شاهنشاهی باطل هست ولو اینکه بسیاری از گذشتگان ما نظری غیر از این داشته اند. امام قرائت و تفسیری از دین مطرح کرد و محکم  پای آن ایستاد و با آگاهی‌ای که در مردم ایجاد شد، برای همیشه طومار شاهنشاهی بسته شد. یکی دیگر از کارهای مثبتی که انقلاب ایجاد کرده است: فراروایت از دین، از معنویت، از خدا، از اصل اسلام ارائه داد، گفت ما یک قرائتی از انسانیت و از دین و از بشریت می‌دهیم که این قرائت قالب جهانی و جهان‌شمول دارد. حرف اول و آخر را ما می‌زنیم. چون که «ان الدین عندالله الاسلام». فقط اسلام حق است، فقط اسلام به عنوان دین خدا و معرفت الهی است.

او گفت: مورد دیگری که انقلاب اسلامی ایجاد کرد، برخلاف تفکر قالب متفکران که می‌گفتند هیچ چیزی اصالت، جوهر و ذات ندارد. همه چیز متغیر و در حال تحول  و در حال سیال بودن هست. انقلاب اسلامی گفت نخیر، اینطور نیست. همۀ اصول تفکر انقلاب اسلامی  ذات دارند. ثابت و اصیل هستند. عدالتی که ما می‌گوییم ریشه در همه نظام و هستی دارد. اصلاً کل این نظام بر اساس عدالت بنا شده است و همه چیزهای ما مثل معنویت، آزادی وحتی حقوق بشراصالت دارند. این یک تحول بزرگی است که امروز باید معرفت‌شناسی شود. همین اواخر یک جریانی در دنیا راه افتاده بود به اسم ضدیت با بنیادگرایی. در حالی که یک وقتی مقام معظم رهبری فرمود نخیر ما بنیادگرا هستیم، افتخار هم می‌کنیم. ما بازگشت‌مان به مبانی و بنیادهای دینی است. ما مسائل و اصول دین را به عنوان بنیاد پذیرفته‌ایم. از آن عدول هم نمی‌کنیم. روی آن هم ایستاده‌ایم و هیچ مایه ننگی هم برای ما نیست. این در واقع یک چیزی بود که انقلاب اسلامی برخلاف تفکر دنیا ایجاد کرد.

مهاجرنیا: گفتمان دنیای امروز رقابت "لیبرال دموکراسی غربی" و "گفتمان اسلامی" است

وی در پایان گفت: با شناخت این معارف و این معرفت‌ها بنای این «راهبرد تحوّل» که موضوع بحث ما است است باید گذاشته شود. اگر ما طرفدار تحول هستیم قبل از هر چیزی باید ببینیم مبانی معرفتی تحول چیست؟ نمی شود با شعار بگوییم تحول خوب و عالی است. تحول باید مبتنی بر آن مبانی و معرفت انقلاب باشد و اگر آن را نشناسیم همه اینها شعارهای توخالی می‌شوند. در حالی که رهبری فرمود شعارهای ما ریشه در فطرت دارند. فطرت وقتی ریشه داشت یعنی اینکه اینها معرفت‌های حقیقی هستند. اینها حقایق واقعی هستند. باید اینها را شناخت. ان‌شاءالله که همه ما بتوانیم معارف انقلاب اسلامی را تحقیق، تبیین و تبلیع کنیم.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: انقلابی گری امام خامنه ای امام خمینی ره انقلاب اسلامی مستند انقلابی گری امام خامنه ای امام خمینی ره انقلاب اسلامی مستند حجت الاسلام مهاجرنیا انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی بعد از انقلاب انقلاب ایجاد معرفت شناسی انقلاب یک ما را حل بر اساس من شما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۱۴۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شلیک به مغز انقلاب اسلامی

«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»

به گزارش ایسنا، کیهان در سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری نوشت:  «... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفل‌های خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد. 

استاد با کلاس‌ها و مجالس سخنرانی‌اش، با کتاب‌ها و مقالاتش و با بحث‌ها و روشنگری‌هایش در دانشگاه و حوزه و انجمن‌های پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش می‌گفت: «.... این بنده از حدود... ۱۳۳۲ شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشته‌ام، تنها چیزی که در همه نوشته‌هایم آن را هدف قرار داده‌ام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشته‌های این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشته‌ها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»۱


معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو می‌توان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد ۱۰۵۲ نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانی‌های استاد در مساجد و حسینیه‌ها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایه‌گذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سال‌های حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایل‌های صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.

جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی 
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنان‌که بسیاری از انقلابیون تصور می‌کردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئت‌های مؤتلفه اسلامی بود و از سال ۱۳۴۷ وکیل تام‌الاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.

چنان‌که حجت‌الاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است: «... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیه‌های ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف می‌رسید، در تهیه بعضی از پیام‌های مخفیانه‌ای که بعدها مردم نمی‌دانستند که ‌از کجا این پیام‌های مبارزاتی صادر شد و ظاهراً‌ تصور نمی‌کردند که مثلاً ‌مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، این‌ها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده می‌شد، یا در تنظیم راهپیمایی‌ها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»۲

اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیت‌ها (همچون کمک به فلسـطینی‌ها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتی‌اش به یقین مبدل گشـت. چنان‌که در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت‌، اغلب سخنرانی‌ها و کتاب‌هایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداری‌اش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.

دفاع علنی از فلسطین 

در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزه‌اش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای ۱۳۴۸ و در اوج نفوذ صهیونیست‌ها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیه‌‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی و آیت‌الله زنجانی، حساب ویژه‌ای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیت‌هایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذره‌بین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضع‌گیری‌ها بود که سخنرانی‌های استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیت‌های استاد مطهری خاتمه داد.
 

اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج می‌گرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگری‌ها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمان‌های اسلام و نهضت آشنایی پیدا می‌کردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سال‌های ۵۶ و ۵۷ در داخل کشور محسوب می‌شد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت ۲۳ یازدهمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۸ در حالی که فقط دو ماه و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب می‌گذشت، با گلوله‌ای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.

احسان طبری (یکی از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی) بارها و به مناسبت‌های مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمی‌تواند کار یک گروه نظیر گروه فرقان باشـد. طبری به جدمعتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراوانی می‌آورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا با هدف خشک کردن یکی از چشمه‌های جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.۳
 

اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانون‌های استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.

یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت: 
«...تکان دهنده‌ترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت می‌کنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان می‌داد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»۴
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸ افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:

«محرمانه

از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحث‌های ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (می‌گوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار می‌کرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفته‌ای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجه‌شان را به اهداف داخلی معطوف کرده‌اند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار می‌شد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقه‌های ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار می‌رفت.۵

ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری می‌گذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • شهید مطهری برای نخبگان فکری جبهه انقلاب یک اسوه تمام عیار است
  • آگاهی دانشجویان آمریکایی از استکبار جهانی به برکت انقلاب اسلامی
  • شلیک به مغز انقلاب اسلامی
  • شهید مطهری  و آسیب شناسی انقلاب
  • شهید مطهری الگویی ارزشمندی برای دانشجویان است
  • وعده صادق نقطه عطف و روزنه امید در دنیا ایجاد کرد
  • شهید مطهری طلایه دار مبانی فکری انقلاب اسلامی بود
  • ایجاد دانشکده‌ ویژه مادران در واحدهای دانشگاه‌ آزاد
  • ایجاد دانشکده‌های ویژه مادران در همه واحدهای دانشگاه‌ آزاد
  • اهتمام به مسائل سیاسی جامعه و بندگی از ویژگی‌های استاد مطهری بود